اینکه دیگران در مورد ما چه فکری میکنند گاهی ذهنمان را آنقدر مشغول میکند که از زندگی روزمره مان غافل میشویم.
آدمیزاد به طور متوسط روزی 50 هزار فکر را از خاطرش می گذراند؛ اگر کسی در بهترین حالت 10 بار هم به شما فکر کند رقمی نمیشود جز دو صدم درصد. پس ارزش ندارد خودمان را درگیر کنیم.
حال ببینید در جامعه امروزی ما با خود چه میکنیم؛ از عمل زیبایی گرفته تا انواع و اقسام آرایش همه و همه تنها به این دلیل است که دیگران درباره ما چه فکری میکنند.
اگر مجردم حتماً زیبا نیستم.
اگر زیبا بودم حتماً ازدواج کرده بودم و ….
چند دقیقه در روز واقعا به خودمان فکر میکنیم؟
چقدر اهداف و رویاهایمان برایمان اهمیت دارد؟
جواب این سوال ها در زمانی که برای کسب رضایت دیگران صرف می کنیم نهفته است با این بیان که ما راه را اشتباهی میرویم به جای اینکه ببینم که چه کسی هستیم و برای چه ساخته شده ایم تنها سعی می کنیم که ببینیم اگر که باشیم افراد بیشتر دوستمان دارند.
این کار وقتی خطرناک میشود که در جامعه ای هنجارها، ناهنجار و ناهنجارها، هنجار شده باشند. در جمع نادان ها باید نادان باشی تا خوب باشی در جمع معتادها هم.
واقعاً وقتی دقیق میشویم میبینیم آنقدر دغدغه داریم که حتی روزی ده بار هم به فکر کسی نمیافتیم.
گاهی اوقات به جای اینکه به یک نفر هزاران بار فکر کنیم یک فکر که مربوط به دغدغه مان است را هزاران بار فکر میکنیم.
قول معروفی که می گویند از دل برود هر آنکه از دیده برفت واقعیتی است تلخ
چرا که ما عادت داریم تا تنها به چیزهایی که میبینیم فکر کنیم
ما تنها فقط وقتی در آینه خودمان را می بینیم یاد خودمان می افتیم بی انصافی نیست اگر بگویم خودمان نیز خودمان را فراموش کرده ایم.
آدم انقدر فراموشکار است که در این هیاهو خودش را هم فراموش میکند .
واقعا نوبر است ولی باز هم از این تلختر زمانی است که وقتی در آینه می نگریم به جای اینکه خودمان را از دیدگاه خودمان ببینیم از نظر دیگران بررسی میکنیم.
به خود دروغ میگوییم و سعی میکنیم جوری ظاهر نمایی کنیم که رضایت دیگران را جلب کنیم.
واقعیت این است که یاد گرفته ایم برای دیگران زندگی کرده تا اینکه برای خودمان زندگی کنیم.
زندگی که هر لحظه اش می تواند ارزش افزوده ای بیشتر از طلا ایجاد کند را تنها صرف فکرهای بیهوده میکنیم.
به نظرم ما انسان ها در تلف کردن زمان متخصصیم و تنها زمانی قدرش را میدانیم که واقعاً وقتی برای صرف کردن نداریم و چیزی که می ماند تنها افسوسی است بی حاصل
موفق و پیروز باشید.
17 نظرات
سلام جناب عامری
مطلب جالب و خوبی بود. متاسفانه در جامعه ما افراد خود را از دید دیگران میبینند. نکته اینست که در اطراف ما افراد زیادی با سلیقه های متفاوت وجود دارد. اگر بخواهیم بر میل تک تک انها رفتار کنیم چیزی از ما باقی نمی ماند. ولی اگر به سلیقه خود، خود را اراسته کنیم مطمئننا شخصیت واحد و مشخصی از خود نشان میدهیم و برچسب اختلال و غیره را بر ما نمیزنند.
امیدوارم برخی افراد جامعه که راه را اشتباه طی کردند روزی به این نکته پی ببرند که خودشان از همه مهم تر هستند.
پیروز و سربلند باشید
سلام
لطف کردید
امیدوارم هر کسی خودش را در الویت قرار دهد.
سپاس
سلام آقای عامری.
ی سوال داشتم ممنون میشم راهنمایی کنین
من آی تی فرزانگان سمنان قبول شدم
حالا طبق کارنامه نهایی میتونم فناوری نوین امل هم برم
ب نظرتون کدوم دانشگاه بهتره.
خیلی برام مهمه.ممنون
سلام مبارکه
من آی تی سمنان ترجیح میدم
در ضمن محل زندگیتون ذکر نکردید.
سپاس
سلام بزرگوار. مطلب جالب و قابل تاملی بود.به قول بزرگی : به مردم اجازه ندهید آن آدم دوست داشتنی و مهربانی که هستید را تغییر دهند،اجازه ندهید کسی باعث ناراحتی و افسردگی شما شود،از خوبی و عشق درونتان برای قوی ماندن استفاده کنید.
برقرار باشید.
سلام
سپاس
برقرار باشید.
به ذهنم میرسد این است که ادامه دادن و پیگیری یک هدف از ترس قضاوت دیگران، واضحترین شکل حماقت است. چرا که اگر به هدف برسیم، کسی در آنجا برای تشویق ما منتظر نخواهد بود و اگر به هدف نرسیم، علاوه بر رنج تحمل قضاوت دیگران، وقت و عمر و انرژی خود را نیز باختهایم. موفقیت من و شما، در مورد عموم انسانها، قبل از تحسین، حسادت را برمیانگیزد و شکست مان، قبل از همکاری و همیاری، ترحم را برخواهد انگیخت. پس چه بهتر که برای اهدافی بجنگیم که هدف خودمان هستند و در مسیر هدفهایی ببازیم که خود انتخاب کردهایم که در این صورت، هر چه پیش آید، خوشگوار و لذتبخش – یا لااقل قابل تحمل – خواهد بود.
این همان هیجان سقوط است که همیشه منتظر سقوط فردی هستیم که دارد پله های ترقی را بالا می رود.
رسیدن به هدف شیرینه
اگر نرسی هم مهم اینه از مسیر لذت بردی و میدونی راه درست رفتی
سپاس
پنجمین حجت و هفتم معصوم
بابی انت که گشتی مسموم
اى فداى حق و قربانى دین
کرده یک عمر نگهبانى دین
سلام. شهادت امام محمد باقر (ع) بر شما و سایر دوستان تسلیت باد.
این آدرس وب جدیدمه خوشحال میشم تشریف بیارید.
http://q-nategh.mihanblog.com
سلام
باعث اقتخاره
تسلیت بابت این ایام
و تبریک بابت وب جدید
سپاس
… و اكنون در منایی، ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای. اسماعیل تو كیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ … ؟
این را تو خود می دانی، تو خود آن را، او را – هر چه هست و هر كه هست – باید به منا آوری و برای قربانی، انتخاب كنی، من فقط می توانم ” نشانی ها “یش را به تو بدهم:
آنچه تو را، در راه ایمان ضعیف می كند، آنچه تو را در “رفتن”، به “ماندن” می خواند، آنچه تو را، در راه “مسئولیت” به تردید می افكند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا “پیام” را بشنوی، تا حقیقت را اعتراف كنی، آنچه تو را به “فرار” می خواند، آنچه ترا به توجیه و تاویل های مصلحت جویانه می كشاند، و عشق به او، كور و كرت می كند، ابراهیمی و “ضعف اسماعیلی” ات، ترا بازیچه ابلیس می سازد.
در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی ات تنها یك چیز هست كه برای به دست آوردنش، از بلندی فرود می آیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، او اسماعیل توست، اسماعیل تو ممكن است یك شخص باشد، یا یك شیء، یا یك حالت، یك وضع، و حتی، یك ” نقطه ضعف”! اما اسماعیل ابراهیم، پسرش بود!
حج،شریعتی
سلام.عید سعید قربان بر شما مبارک.
سلام
ببخشید چند روز نت نداشتم دیر جواب دادم
خداوند همه کسانی که خوار شدن مسلمانان را می خواهند ببیند به هرآنچه برایشان بهتر است برساند.
از دست دادن هموطنان در فاجعه منا را به شما و همه مسلمانان تسلیت می گم.
سپاس
سلام بزرگوار. من هم این حادثه اسف بار را به شما و همه مسلمانان جهان تسلیت عرض میکنم. اللهم عجل لولیک الفرج
-دعایت می کنم روزی زلال قطره اشکی
بشوید راه چشمت را
سلامی از لبان بسته ات جاری شود با مهر
2-دعایت می کنم یک شب تو راه خانه خود, گم کنی
با دل بکوبی کوبه مهمانسرای خالق خود را
3-دعایت می کنم روزی بفهمی با خدا
تنها به قدر یک رگ گردن و حتی کمتر از آن فاصله داری
و هنگامی که ابری ، آسمان را با زمین پیوند خواهد داد
مپوشانی تنت را از نوازش های بارانی
4-دعایت می کنم روزی بفهمی
گرچه دوری از خدا ، اما خدایت با تو نزدیک است
5-دعایت می کنم روزی دلت بی کینه باشد ، بی حسد
بدانی جای او در سینه های پاک ما پیداست
شبانگاهی ، تو هم با عشق با نجوا
بخوانی خالق خود را
اذان صبحگاهی سینه ات را پر کند از نور
ببوسی سجده گاه خالق خود را
6-دعایت می کنم روزی خودت را گم کنی پیدا شوی در او . دو دست خالیت را پر کنی از حاجت و با او بگویی :
بی تو این معنای بودن سخت بی معناست
سلام
متن زیبا و اثر گذاری بود
سپاس از لطف همیشگی تان
سلام جناب عامری
امیدوارم حالتون خوب باشه
چرا مطلب جدیدی در سایت قرار نمیدهید؟
موفق باشید
سلام
فرصت نمی کنم
چشم در اسرع وقت
سپاس