سلام
در زندگی سه سری سؤال وجود دارد.
- سؤالاتی که جواب دادهشدهاند
- سؤالاتی که جوابی ندارند
- سؤالاتی که یا درست مطرح نشدهاند و یا بهاشتباه ما و همه فکر میکنیم که جوابی ندارند.
هنر ما پیدا کردن جواب سؤالات دسته سوم است.
پرواز در ماورای افق و شنا در عمق اقیانوسها از همین سؤالات بودند.
موبایل و اینترنت و تلویزیون و صفحات لمسی، روانشناسی و هر دستاوردی که بشر به آن میرسد و بهعبارتدیگر کشف یا اختراعش میکند همیشه بهصورت بالقوه بودهاند دقت کنید که تنها نگاه تیزبین و ذهن پرسندِ است که میتواند با افتادن سیب پی به جاذبه زمین ببرد.
هیچچیز عادی نیست.
جهان بر علل و معلولها استوار است اگر نفس کشیدنتان برایتان عادی شده یعنی پی به موهبت اکسیژن نبردهاید.
اگر رفتوآمد فصلها برایتان تنها معنی تقویم را میدهد به منظومه شمسی و سیارات عمیقاً نگاهی نیانداختهاید سرتان را بالا بگیرید زمینی که خود را مالک آن میدانید تنها بخش کوچکی است از منظومهای بزرگ که خود بخش کوچکی است از کهکشان راه شیری.
اگر دردهایتان را با مُسکّن درمان میکنید یعنی هنوز باور نکردهاید که درد معلول آسیبی است که میبینید و با مسکن تنها چشم خود را بر آسیب میبندید و گمان میکنید که آسیبی وجود ندارد.
مُسکّن نه گفتن به جواب سؤالاتی است که میتوانید به جوابش برسید.
کبک وقتی سرش را زیر برف میکند گمان میکند که کسی او را نمیبیند اما درواقع اوست که چشمش را بسته و دیگر هیچ نمیبیند.
چشمانمان را باید بشوییم و بازکنیم، قدرت بینایی معلول ذهن بیناست نه چشم بینا.
مطلب کوتاهی بود ولی پر از حرف و نکته
سؤال زندگی ما چیست؟
توانایی و دانش لازم برای پاسخ به کدامین سؤالات راداریم؟
آیا پرسندِ خوبی هستیم و اصلاً بلد هستیم که سؤالات خوبی بپرسیم؟
این سؤالات را به سؤالاتی از قبیل از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود ارتباط دهید تا حقیقت وجودتان برای شما هویدا و روشن گردد.
واضح است که جواب دادن به سوالات فوق بدون شناخت خود و هدف میسر نیست.
موفق باشید.